آیه اذن

آیه اذن
مشخصات آیه
نام آیه اذن، آیه تصدیق
واقع در سوره توبه
شماره آیه ۶۱
جزء ۱۰
اطلاعات محتوایی
شأن نزول آزار پیامبر(ص) توسط منافقان
مکان نزول مدینه
موضوع اخلاقی
درباره ویژگی‌های مثبت رهبر جامعه، حفظ آبروی افراد
سایر کاربرد در اصول فقه (حجیت خبر واحد)

آیه اُذُن یا آیه تصدیق (سوره توبه:۶۱) درباره عده‌ای از منافقان نازل شد که با سخنان خود پیامبر(ص) را آزار می‌دادند و او را زودباور معرفی می‌کردند. این آیه اهتمام و توجه پیامبر به سخنان مردم را صفتی مثبت برای رهبر جامعه می‌داند که باعث خیر برای همه است و موجب حفظ حرمت و آبروی افراد می‌شود.

در اصول فقه به این آیه برای حجیت خبر واحد استناد شده است.

متن و ترجمه آیه

وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَیقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَیرٍ‌ لَّکمْ یؤْمِنُ بِاللهِ وَیؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَ‌حْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُوا مِنکمْ ۚ وَالَّذِینَ یؤْذُونَ رَ‌سُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۶۱﴾
و از ایشان کسانی هستند که پیامبر را آزار می‌دهند و می‌گویند: «او زودباور است.» بگو: «گوش خوبی برای شماست، به خدا ایمان دارد و [سخن‌] مؤمنان را باور می‌کند، و برای کسانی از شما که ایمان آورده‌اند رحمتی است.» و کسانی که پیامبر خدا را آزار می‌رسانند، عذابی پر درد [در پیش‌] خواهند داشت.

شأن نزول

آیه اُذُن درباره عده‌ای از منافقان نازل شد که با سخنان خود پیامبر اسلام(ص) را آزار می‌دادند و هنگامی که برخی از آنان از بیم رسیدن خبر به پیامبر(ص) و مجازات آنان را نهی می‌کردند، شخصی به نام جلاس بن سوید و بنا بر برخی روایات نبتل بن حرث گفت هرچه خواستیم در مورد محمد(ص) می‌گوییم و بعد نزد او رفته سوگند می‌خوریم و او عذر ما را می‌پذیرد؛ چراکه پیامبر(ص) اُذُن (زودباور) است. درباره این آیه شأن نزول‌های دیگری نیز وارد شده است.

محتوای آیه

آیه ۶۱ سوره توبه به آیه اُذن یا آیه تصدیق معروف شده است. کلمه اُذن در این آیه در اصل به معنای گوش و کنایه از شخصی است که هر سخنی را بشنود و بپذیرد. بر اساس مفاد این آیه منافقین، رسول خدا(ص) را گوش می‌نامیدند و منظورشان این بود که او زودباور و عذرپذیر است.
خداوند در این آیه خطاب به منافقان می‌گوید: «گوش بودن پیامبر(ص) برای شما خیر است». اضافه کلمه «اُذن» به «خیر» نشانه بسیار شنوا بودن پیامبر(ص) است؛ صفتی که از دو جهت مایه خیر برای همه افراد جامعه است. از یک سو وحی خدا و خیرخواهی مسلمانان را می‌شنود که خیر همه افراد جامعه در آن است و از سوی دیگر اگر سخنان نامربوط شما را می‌شنود تنها برای احترام به گوینده و حفظ آبرو و عدم هتک حرمت اوست. تفاوت این دو تفسیر در این است که هم (مسموع) و شنیدنی های پیامبر خیر است چون وحی را از سوی خدا می‌شنود و نصیحت و خیر خواهی را از سوی مومنان و هم (استماع) و شنیدن پیامبر خیراست زیرا به گوینده احترام می گذارد هر چند ممکن است آن چه را که می شنود خیر نباشد.
در تفسیر نمونه اُذن بودن، یکی از صفات مثبت رهبران جامعه از جمله پیامبر اسلام معرفی شده که نشان‌دهنده نهایت لطف و رحمت یک رهبر نسبت به افراد جامعه است تا اسرار مردم حفظ و پرده‌ها دریده نشود و موجب حفظ وحدت جامعه گردد؛ اگرچه منافقان این نقطه قوت پیامبر را نقطه ضعف تلقی می‌کردند.
در فراز آخر آیه به این نکته اشاره می‌کند که اگرچه منافقان با سخنان خود رسول اسلام(ص) را آزار دادند و او با سعه صدر از رسوا ساختن آنان خودداری کرد؛ ولی به معنای این نیست که در مقابل عمل ناشایست خود کیفر نمی‌بینند بلکه در قیامت عذابی خوارکننده خواهند چشید.

کاربرد آیه در اصول فقه

آیه اُذُن، در علم اصول فقه از آیاتی است که برای حجیت خبر واحد به آن استناد شده است. در چگونگی استدلال به این آیه برای حجیت خبر واحد گفته شده است، بر اساس این فراز آیه (یؤْمِنُ بِاللهِ وَ یؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ)، خداوند تصدیق مؤمنان را هم‌ردیف تصدیق خود، توسط پیامبر(ص) قرار داده و این عمل را ستایش کرده است؛ بنابراین لازمه تصدیق مؤمن، حجیت خبر او نیز می‌باشد و اگر فرد عادلی برای انسان خبر آورد باید او را تصدیق کرد. البته به این استدلال اشکالات متعددی شده و از مجموع آنها نتیجه گرفته شده که حجیت خبر واحد از این آیه شریفه استفاده نمی‌شود.

پانویس

  1. واحدی، اسباب النزول، ۱۴۱۱ق، ص۲۵۴؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۳۶.
  2. قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۰۰؛ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۶، ص۸۹-۹۰.
  3. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۰۹ق، ص۳۰۱.
  4. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۱۵؛ شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۱۳۰.
  5. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۳۱۴.
  6. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۳۱۴.
  7. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۱۵-۱۶.
  8. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۱۷.
  9. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۰۹ق، ص۳۰۱.
  10. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۰۹ق، ص۳۰۱؛ شیخ انصاری، فرائد الاصول،۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۹۱-۲۹۲.ش
  1. هر چند تعبیر ایمان ونسبت دادن آن به پیامبر در این آیه هم برای خدا و هم برای مومنان به کار رفته است يُؤْمِنُ بِاللهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ ولی همان گونه که در نوع ترجمه های قرآن آمده است منظور از ایمان پیامبر به مومنان همان اعتماد و تصدیق و باور کردن و قبول سخن آنهاست.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایة الاصول، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ۱۴۰۹ق.
  • حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، مصحح هاشم رسولی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
  • شاه عبد العظیمی، حسین، تفسیر اثنی عشری، طهران، میقات، ۱۳۶۳ش.
  • شیخ انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۹ق.
  • علامه طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر الکبیر، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم،‌ دار الکتاب، ۱۳۶۳ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
  • واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، ۱۴۱۱ق.